نه تو می مانی

              و نه اندوه

و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند...

 به تن لحظه خود،

جامه اندوه مپوشان هرگز....



 

طبقه بندی: مطالب جالب و خواندنی،  اشعار فارسی، 
برچسب ها: اشعار زیبا، سهراب، شعر نو،

تاریخ : پنجشنبه 28 فروردین 1393 | 09:18 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
.: